من تا زمانی که این بلا سرم نیومده بود به چشم زخم اعتقاد نداشتم تا این که یه روز با خواهرم رفیم جای اونجا دو تا خواهر هم بودن ما هم از روی ادب سلام و احوال پرسی کردیم
چند مین منتظر مسئول بودیم که یک دفعه یکی از خواهرا گفت: وااااااااااای چش اینو نگا مزه ی پایین چشمش از مزه های بالا پشم من بلندتره اون یکی خواهرم تایید میکرد
منم چیزی نتونستم بگم سرمو انداختم پایین
مسئولم اومد کارمونو انجام دادیم اودیم خونه چشتون روزه بد نبینه شب شد خوابیدم روزه بعد صب که پاشدم چشمم شده بود این هوااااااااا
شبیه کره ی ها شده بودم
این شد که فهمیدیم چسم زخم هم هس
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: